این روزها با اوجگیری گرما و محدود شدن برقرسانی به صنایع فولادی، همچون چند سال گذشته فولادسازان برای حفظ تولید ناچارند با بحران انرژی دست و پنجه نرم کنند. فارغ از اینکه هر یک از واحدهای فولادساز به فراخور شرایط چگونه این روزها را سپری میکنند، آنچه در این مقال به آن پرداخته میشود، جایگاه نهادهای دولتی در پشتیبانی از فولادسازان و انتظاری است که این واحدها از دولت برای کمک به مدیریت بحران دارند.
به گزارش روابط عمومی انجمن نوردکاران فولادی ایران به نقل از چیلان ، انتظار برای دریافت حمایت از دولت در رویارویی با بحران تنها به فولادسازان ایرانی خلاصه نمیشود. از آنجا که در همه نقاط جهان فولاد صنعتی توانمند در اشتغالزایی، ارزآوری، ممانعت از خروج ارز از کشور است و همچنین مواد موردنیاز تولید در صنایعی همچون خودروسازی، ساخت و ساز و از این قبیل را تامین میکند، فولادسازان به هنگام وقوع بحران برای حفظ تولید از دولت مطالبهگر هستند.
فولاد سبز و مطالباتی که برای دولتها ایجاد میکند
نمونه بارز مطالبات شرکتهای فولادی جهان در گذر غولهای فولادی دنیا از روشهای سنتی تولید به ساخت فولاد سبز مشاهده میشود. به طور مثال روزنامه انگلیسی فایننشالتایمز در گزارشی که اخیرا منتشر کرده هشدار میدهد صنعت فولاد انگلیس برای ورود به فولاد سبز نیاز به کمک دولتی دارد.
بنا بر این گزارش دو شرکت بزرگ فولادساز انگلیس میگویند دولت باید فولادسازان انگلیسی را مشمول حمایتهایی کند که همه عرضهکنندگان داخلی در سراسر اروپا از آن برخوردارند.
تاتااستیل انگلیس در جایگاه یکی از زیرمجموعههای گروه تولیدی تاتااستیل در هند و شرکت چینی جینگیه مالک شرکت فولادساز انگلیسی بریتیشاستیل نام دو شرکت یادشده است که در گفتوگو با دولت انگلیس برای جذب حمایت مالی دولت هستند. آنها میگویند بدون دریافت کمک مجبورند فعالیت خود را متوقف و خاک انگلیس را ترک کنند.
این در حالی است که بیش از ۴۰۰۰ نفر در هر یک از این واحدهای فولادسازی به طور مستقیم مشغول به کارند و توقف به کار آنها موقعیت حرفهای هزاران نفر دیگر را به خطر میاندازد.
تاتااستیل انگلیس سالانه ۳ میلیون و ۶۰۰ هزار تن فولاد تولید میکنند و تامین کننده مواد و مصالح موردنیاز صنایع خودروسازی و ساختوسازی کشور است.
آنچه سبب شده این دو شرکت فولادی در گذر از فولاد سنتی به فولاد سبز تقاضای دریافت کمکهای دولتی را داشته باشند، تغییر منبع انرژی در فرآیند تولید است؛ این امر هزینه زیادی را در تامین انرژی متوجه فولادسازان میکند. در تولید فولاد سبز فولادسازان ملزم هستند یا از کورههای قوس الکتریکی برای ذوب قراضه فولاد استفاده کنند و یا از هیدروژن یا گاز طبیعی به جای زغال کک برای اخذ آهن از سنگ آهن بهره ببرند.
در هند هم همین جریان برقرار است، اکونومیکتایمز نیز در گزارشی به دغدغه فولادسازان هندی در تامین هزینههای تولید فولاد سبز میپردازد. بنا بر این گزارش، فولادسازان بزرگ هند برای تولید فولاد سبز حمایت دولتهای محلی را طلب میکنند. آنها براین باورند که تولید فولاد سبز نسبت به تولید فولاد به روش مرسوم هزینههای زیادی را به فولادسازان تحمیل میکند و آنها نمیتوانند این هزینه مازاد را از مصرفکننده نهایی دریافت کنند.
تیوی نارندران، مدیرعامل تاتااستیل در اظهارنظر در این باره گفته که گذر به فولاد سبز و در پی آن تغییر رویه از مصرف زغال سنگ به گاز طبیعی یا هیدروژن نیاز به صرف سرمایه سنگین دارد و هزینه تمام شده محصول را برای فولادسازان بالا میبرد، موضوعی که از جذابیت کالا در بازار رقابتی فولاد جهان میکاهد؛ این یعنی بحران!
در همین راستا در اروپای مرکزی و کشور اسلواکی دولت به سه شرکت فولادساز ۳۰۰ میلیون یورو کمک هزینه کربنزدایی از تولید و تولید فولاد سبز میدهد، این رقم حدود یک سوم از هزینههای مربوط به تغییر یادشده را در هر یک از شرکتهای پوشش میدهد.
محدودسازی تولید در سال رشد تولید
از مجموع آنچه روایت شد، این نتیجه حاصل میشود که در زمان وقوع یک بحران فارغ از آنکه به چه دلیلی به وجود آمده باشد، مطالبات حمایتگرانه واحدهای تولیدی از جمله کارخانههای فولادساز امری رایج در سطح بینالملل تلقی میشود. ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست با این حال آنچه از عملکرد نهادهای دولتی در هنگام وقوع بحران برمیآید نه تنها حاکی از حمایت نیست بلکه فولادسازان را در تنگنای محدودسازی دستوری تولید قرار میدهد آن هم در سالی است که با عنوان رشد تولید نامگذاری شده است.